معماری سبز مفهومی است که ممکن است جدید به نظر برسد، اما آیا واقعاً برای معماری جدید بوده یا یک مفهوم قدیمی که توسعه یافته است؟ چه دلایلی باعث ظهور آن شده است؟ این سوالاتی است که در ذهن ما وجود دارد، سعی خواهیم کرد در این تحقیق به آنها پاسخ دهیم.
معماری سبز در عصر کنونی ما به یک نیاز اساسی در بازسازی ساختمان تبدیل شده و نوعی تجمل گرایی نیست، به ویژه پس از اینکه بشریت به مرحله حساسی در توسعه فرهنگ با توجه به محیط زیست و تغییرات آب و هوایی رسیده است. تغییراتی که از قبل شروع شده و بر انسان تأثیر منفی می گذارد. اندیشه معماری سبز برای کاهش تاثیرمنفی ساختمان ها بر محیط زیست پدید آمد.
بیشتر بخوانید: بهترین استفاده ای که میتوانید از پشت بام ببرید
دلایل پیدایش اندیشه سبز در معماری
ضرورت پیدایش اندیشه سبز در معماری، نتیجه آسیب هایی است که ساختمان ها و استفاده کنندگان آن به محیط زیست وارد کرده اند، این آسیب ها شامل موارد ذیل می باشند:
- مصرف بی رویه انرژی و کاهش منابع طبیعی
- آلودگی محیط زیست و تخریب اکوسیستم
- تاثیر منفی بر سلامت انسان
مراحل توسعه اندیشه معماری سبز
اگرچه اصطلاح معماری سبز تا حدودی جدید به نظر می رسد، اما ریشه های این اندیشه و کاربردهای آن جدید نیست، بلکه قدمتی به قدمت انسان دارد که همواره به دنبال همزیستی و یکپارچگی با محیط خود بوده و حتی در سایر موجودات زنده هم این مورد مشاهده می شود.
به عنوان مثال، ما متوجه می شویم که مورچه ها خانه هایی می سازند که در آن رطوبت و گرما در دسترس باشد و از گلی که رسانای ضعیف گرما است به عنوان مصالح ساختمانی استفاده می کنند و همچنین محل سکونت خود را در دامنه تپه های شنی یا تپه های بلند انتخاب می کنند تا باران یا آب های سیلابی آن را ویران نکند.
همچنین ما می بینیم که خرگوش های وحشی در کشورهای سردسیر دهانه ها و ورودی های خانه های خود را به سمت جنوب انتخاب می کنند تا بیشترین میزان ممکن از تابش مستقیم خورشیدی که به این سمت می آید را دریافت کنند و بادهای بسیار سرد به داخل سرازیر نشوند.
این موجودات به غریزه خود خانه ها و مستعمرات خود را به شیوه های اقلیمی سالم می سازند تا به انسانها درس های مهمی در معماری سبز بدهند. انسان از گذشته تا به امروز در برخورد با طبیعت و تلاش برای همزیستی با آن از این درس ها بهره برده است.
اندیشه بشری به طور عام و اندیشه معماری به طور خاص به ویژه از منظر ارتباطش با محیط، مراحل مختلف رشد را طی کرد. شروع این موضوع با انسان اولیه بود که بسته به قدرت بدنی خود معماری بومی را تولید کرد. طراحی بنا در واقع چیزی جز تلاش برای انطباق با محیط زیست نبوده و مصالح مورد نیاز هم همواری از دل طبیعت بوده است.
سپس به انسانی که در عصر دوم (محصول عصر ماشین و انقلاب صنعتی) بود میرسیم. محصول این انسان معماری جهانی بود و مفهوم ساختمان این بود که ماشینی برای زندگی کردن است، بنابراین ساختمان ها جدا از محیط خود با تکیه بر فناوری های صنعتی که بیانگر قدرت ذهن انسان در به چالش کشیدن و تسخیر طبیعت است، متولد شدند. و نتیجه آن بروز مشکلاتی در سطح روانی، فیزیولوژیکی و بیولوژیکی برای استفاده کنندگان از این ساختمان ها بود.
انقلاب صنعتی با گذر زمان باعث تشدید مشکلات زیست محیطی شد، بنابراین جنبش هایی علیه این تفکر صنعتی مانند معماری ارگانیک پدیدار شد. اما تفکر صنعتی معماری همچنان با قدرت به کار خود ادامه داد و پیچیدگی ها و مشکلات زیست محیطی روز به روز بیشتر شد. زندگی انسان و همچنین مشکلات زیست محیطی تشدید شده، واکنش طبیعت به این انقلاب و معماری که اصلا با طبیعت سازگار نبود همچنین مشکلاتی مانند کمبود انرژی و منابع باعث شد که عده ایی به فکر افتاده و مفهومی با عنوان معماری سبز بیان شود.
در نتیجه دوره سوم آغاز شد (زایش مدرن اندیشه معماری سبز) که در آن آگاهی از نیاز به سازگاری با طبیعت و در نظر گرفتن محیط زیست، همزیستی با آن و انطباق با شرایط آن مورد توجه قرار دارد. مراحل توسعه معماری سبز با مطالعه این اندیشه و توسعه آن در طول این سه دوره ای که معماری در ارتباط با محیط خود طی کرده است، آشکار خواهد شد .
دوره اول (تلاش برای همزیستی با طبیعت و سازگاری با آن به عنوان یک گرایش غریزی)
این دوران نشاندهنده کاربرد باستانی اندیشه معماری سبز از طریق ارتباط معماری و محیط است، چنانکه انسان در این عصر از طریق معماری خود به دنبال برخورد با طبیعت و تلاش برای همزیستی با آن و سازگاری با اقلیم آن به طرق مختلف بوده است. .
برای مثال، متوجه میشویم که خانه یخی (در مناطق اسکیمو)، با شکلگیری خارجی مشخص و شکلگیری فضای داخلی آن، زندگی در مکانی مرتفع را فراهم میکند، که در آن هوای گرم برای گرم کردن خانه جمع می شود.از سوی دیگر، متوجه میشویم که خانه با حیاط داخلی، هوای سرد را در شب ذخیره میکند تا با گرمای شدید در طول روز در مناطقی با آب و هوای گرم و خشک مواجه شود.
اینها همه روشهای معماری فطری هستند که توسط انسان برای همزیستی با شرایط آب و هوایی استفاده می شود. به طور کلی، تعامل و همراهی مثبت معماری و انسان با محیط و طبیعت، جلوه اصلی تمدن بشری است. چنان که این مظاهر در تمدن های باستانی به شکل تلاش انسان برای سازگاری و همزیستی در محیط خود شکل و تجلی یافته است.
ما متوجه شدیم که تمدن مصر باستان از مصالح محلی، که با خشتهای گلی، پاپیروس و چوب نشان داده میشد، در ساختمانهای خصوصی مانند مسکن کارگران استفاده میکرد، در حالی که از سنگهای طبیعی و مجسمههای کوهستانی در ساختمانهای مقدس مانند معابد استفاده میشد.
دوره دوم (تلاش برای تسخیر طبیعت و مهار آن با انقلاب صنعتی)
تلاش انسان برای همزیستی با محیط خود تا آغاز انقلاب صنعتی ادامه داشت و به نظر می رسد که این امر تفکر انسان را دگرگون کرده و تجربیاتی را که در طول هزاران سال به دست آورده را فراموش کرده است.
در پایان قرن نوزدهم، برخی از گرایش های هنری شروع به حمله به سیستم مکانیزاسیون و تأثیرات آن کردند و جنبشی به نام «جنبش هنرها و صنایع دستی» به رهبری فیلسوف انگلیسی جان راسکین و هنرمند تجسمی ویلیام موریس به وجود آمد. این جنبش بر احیای صنایع دستی، استفاده مناسب از مصالح و طرحهای کاربردی ساده متمرکز بود و نتیجه آن ساخت خانهای به نام «خانه سرخ» بود که توسط فیلیپ وب به درخواست ویلیام طراحی شد. هدف موریس، تبدیل شدن به یک الگو و منبع الهام برای بسیاری از نسل ها بود.
در قرن بیستم، مکتب کارکردگرا به دست گروهی از معماران مانند والتر گروپیوس، لوکوربوزیه و میس ون در روه ظهور کرد و خواستار نابودی سبکهای معماری کلاسیک مرده از دیدگاه آنها شد. این خواستار نمایانگر سبکی بین المللی با واژگانی جدید است، که در سقف های افقی، سطوح مسطح و استفاده از مصالح جدید مانند بتن مسلح، آهن و پانل های شیشه ای بدون توجه به ملاحظات محیطی و معماری بومی هر کدام بود. لوکوربوزیه دیدگاه خود را از ساختمانهای قرن بیستم در چیزی خلاصه کرد که آن را «خانه بهعنوان ماشینی برای زندگی» میخواند.
با وجود گسترش این سبک بین المللی، گرایش های دیگری به وجود آمد که به شدت با ایده کارکردگرایی مخالف بود و مشهورترین آنها مکتب شبیه سازی طبیعت بود که توسط معمار آمریکایی فرانک لوید رایت پیشگام بود. این مکتب فقط به هماهنگی طراحی با طبیعت محدود می شود. برخی از معماران در مناطق مختلف جهان (به ویژه در مناطقی با تمدن های معماری کهن )نیز خواستار احترام به خصوصیات محلی معماری هر منطقه بودند و برجسته ترین آنها معمار مصری حسن فتحی که خواستار استفاده از مصالح محلی مانند سنگ و خاک رس بود.
بیشتر بخوانید: اصول ساختمان سبز شامل چیست؟
دوره سوم (بازگشت به ملاحظات زیست محیطی به عنوان تولد مدرن معماری سبز)
خطرات زیست محیطی و اثرات منفی تلاش انسان برای مهار طبیعت برای رسیدن به رفاه خود ظاهر شد و دانشمندان این را بیان کردند: “رشد سریع همیشه با کاهش سریع همراه است”
در دهه شصت قرن بیستم، با ظهور جنبشها و کتابهایی که امر رعایت ملاحظات زیست محیطی را ضروری میکردند، به شدت شروع به فراخوانی برای حفاظت از محیط زیست شد، مانند کتاب «بهار خاموش» نوشته «راشل کارسون» که به جهان درباره خطرات هشدار میدهد. همچنین جنبش هایی از جمله”دوستان زمین” و “صلح سبز” ظاهر شد.
در اواسط دهه 1980، جنبش “گایا” که به معنای خدایان زمین یونانیان باستان است، پدیدار شد. فکر کردن به خانه به عنوان یک اکوسیستم مینیاتوری در تعامل و همپوشانی با اکوسیستم بزرگتر نیز ظاهر شد.
یکی از مهمترین جنبشهایی که در آن زمان پدیدار شد و توسعه یافت، جنبش «زیستشناسی ساختمان» است که با توجه به اینکه ساختمان نمایانگر لایه سوم انسان است، رویکردی علمی را اتخاذ کرد که حاوی دیدگاهی جامع از رابطه بین مردم و ساختمانها است. پوست (لباس نشان دهنده لایه دوم پوست انسان است) که به آن انزوا و محافظت می شود و هدف از این حرکت طراحی ساختمانی بود که با کاربران و محیط اطراف خود در تعامل باشد.
یکی از پیشگامان این جنبش، آنتون اشنایدر بود که مؤسسه زیست شناسی ساختمان و محیط زیست را در سال 1976 میلادی در آلمان تأسیس کرد و اکنون در انگلستان و آمریکا شعبه دارد.
در سال 1980 اتحادیه بین المللی حفاظت از محیط زیست طبیعی اولین استراتژی را برای حفاظت از محیط زیست ارائه کرد و علاقه به مسائل زیست محیطی با تصویب سازمان ملل در مقیاس جهانی در کنفرانس های خود که بر حق آینده تأکید داشت به اوج خود رسید.
با توجه به مطالب گفته شده، شکل گیری حرفه ایی معماری سبز در کشورمان نیازمند توسعه و دانش زیادی در مورد آن است تا بتوانیم آن را به کار بگیریم، بنابراین مطالعه بر روی مفهوم معماری سبز حائز اهمیت می باشد. شرکت بازسازی پرگاس همواره اصول معماری سبز را سرلوحه کار خود قرار داده و حدالامکان ملاحظات زیست محیطی را رعایت می کند.